شعری که جوشید از دلم اینبار باشد مال تو

 احساس شیرین دلی ، تبدار باشد مال تو 
   از من بریدی بی سبب، من هم گذشتم از دلم
پاینده باشی سهم این ، ایثار باشد مال تو 
 باشد برو بی اعتنا ، تنها رهایم کن ولی   
قلبی که مانده پشت این ، دیوار باشد مال تو 
چیزی ندارم من دگر، جز یک رمق جان در بدن  
حتی همین این یک رمق، صدبار باشد مال تو 
جز شعر چیز دیگری ، در چنته ام پیدا نشد  
قابل ندارد این غزل ، بردار باشد مال تو   
                                                                                                         تقدیم به م.ه
 

دلم را ورق می زنم به دنبال نامی که گم شد در اوراق زردوپراکنده ی این کتاب قدیمی به دنبال نامی که من... من شعرهایم که من هست و من نیست- به دنبال نامی که تو.. -توی آشنا ناشناس تمام غزلها- به دنبال نامی که او... به دنبال اویی که کو؟؟؟  

 

چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟

بیایید از عشق صحبت کنیم

تمام عبادات ما عادت است

به بی‌عادتی کاش عادت کنیم

چه اشکال دارد پس از هر نماز

دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

به هنگام نیّت برای نماز

به آلاله‌ها قصد قربت کنیم

چه اشکال دارد که در هر قنوت

دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟

چه اشکال دارد در آیینه‌ها

جمال خدا را زیارت کنیم؟

مگر موج دریا ز دریا جداست

چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟

پراکندگی حاصل کثرت است

بیایید تمرین وحدت کنیم

«وجود» تو چون عین «ماهیت» است

چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟

اگر عشق خود علت اصلی است

چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟

بیا جیب احساس و اندیشه را

پر از نقل مهر و محبت کنیم

پر از گلشن راز، از عقل سرخ

پر از کیمیای سعادت کنیم

بیایید تا عینِ عین القضات

میان دل و دین قضاوت کنیم

اگر سنت اوست نوآوری

نگاهی هم از نو به سنت کنیم

مگو کهنه شد رسم عهد الست

بیایید تجدید بیعت کنیم

برادر چه شد رسم اخوانیه؟

بیا یاد عهد اخوت کنیم

بگو قافیه سست یا نادرست

همین بس که ما ساده صحبت کنیم

خدایا دلی آفتابی بده

که از باغ گل‌ها حمایت کنیم

رعایت کن آن عاشقی را که گفت:

«بیا عاشقی را رعایت کنیم»